یسنا یسنا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

یسنا همه زندگی

20 بـازي‌ بـا كـودكـان 20 مـاهـه

                  تمرين بازي با دست به طرف بالا:  با انداختن توپ‌ها و دانه‌ها داخل جعبه‌ها يا سطل‌ها انجام دهيد. اسباب‌بازي‌هاي مورد علاقه کودک را در يك سبد لباس‌ يا در يك ظرف شفاف با يك لبه محكم بريزيد. منتظر باشيد يك شيء را تقاضا كند و از او بخواهيد نامش را ببرد تا شيء را به او بدهيد.   همانطور كه عكس‌هايي را با استفاده از مدادرنگي‌ و مدادشمعي روي كاغذهاي بزرگ مي‌كشيد، بگذاريد او روي آنها خط بكشد.     بازي اون چيه را انجام دهيد: اين بازي با اشاره كردن به لباس‌ها، اسباب&z...
31 فروردين 1392

20ماهگی من

٢٠ ماهگی من وکلی تغییرات از وقتی که ازشیر گرفته شده خیلی وزنش کم شده ونگران شدم امیدوارم کمبود وزنش جبران بشه....خیلی خوب غذامیخوره ودر وعده های زیاد البته بعضی وقتها با ناز میخوره وادا در میاره.... وااااای بگم از حرف زدنهاش دیگه جمله میگه مثلاااااا.............. من غذا میخوام. اینو میخوام نه اونو میخوام. اب بده............جیش (چیپس) بده. بابا اوووومد......ننام(سلام)اوبی بابا اوبه مامان اوبه چه ابر(خبر)..........بیا بیش(بیشین)بازی کنیم......دایی بده(چایی). وقتی گوشی همرام زنگ میزنه بدو میاد ومیگه مامان دوشی بدو. وقتی ناراحت میشه با گریه میگه برووووووووووو. ...
31 فروردين 1392

خان اول با موفقیت سپری شد.....

  وداع یسنا بامی می(شیر) یسنا در طی سفری که داشتیم در ایام نوروز خیلی به شیر من وابسته شد وهم من اذیت شدم هم یسنا دیگه غذا نمیخورد فقط شیر یا به قول خودش میمی تا اینکه شب 13 فروردین تصمیم گرفتم از فرداش یسنارو از شیر بگیرم وبرخلاف تصورم خیلی راحت این فرایند طی شد وبا گفتن کلمه ی نه به جواب مامان می می بده یسنا از شیر گرفته شد....شب اول 2-3باری میمی خواست ومن گفتم نه وکمی بی قراری کرد وبعدش اب خواست وخوابید.........واز شبای بعد کمتر شد تا اینکه یادش رفت.روزها هم تا میگفت می می من بهش غذا میدادم وچون باشیشه شیر میانه ای نداره شب قبل از خوابش تو شیر محلی نون ریز میکردم وبا کمال میل نوش جان میکرد وتا صبح میخوابید ...وعده های غذایی...
20 فروردين 1392

خوشگذرونی............

برج میلاد              بوستان اب واتش               قم     خرم اباد     پارک پرندگان دزفول       پل باستانی دزفول         شوش(کاخ اپادانا)     ١٣ بدر بابا امان بجنورد ...
15 فروردين 1392

سلاااااااااامی بهاری...........

باعرض سلام وشاد باش به شما عزیزان دل ودوستان گرامی ............ امیدوارم عید امسال وسال 92 پراز شادی وخوشحالی وسرزندگی باشه برای شما دوستان عزیزم وهمچنین رحمت ولطف الهی روز افزون............ ما امسال عید رو به گردش در ایران عزیزمون پرداختیم واز تهران جاهای دیدنیش اغاز شد وبه شوش ومقبره دانیال نبی ختم شد.....روزها وساعات ودقایق زیبایی رو در کنار همسر وفرزند دلبندم گذروندم اما غم دوری از خانوادم وغم فراق واز دست دادن مادر بزرگ مهربانم گاهی غمگینم میکرد.من مادر بزرگ مهربونم رو که همچون مادر دوستش داشتم رو 12 اسفند به خاطر ایست قلبی از دست دادم واین بار سنگین کمر هممون رو شکست....رحمت الهی رو میخوام برای همه ی عزیزان از دست رفته...........
14 فروردين 1392
1